پاهایم را تكان نمی دهم ...
فرض می كنم ...
خواب رفته اند كه تو خواب بمانی...
فرض می كنم چیزی عوض نشده ...
فرض می كنم تو هستی ...
و من ، بی خوابم ...
فرض می كنم ، كه فرض نكرده ام ...
اما ...
در خوابم ...
بخواب روی همین پاهای منتظرم ...
چشم بهم بزنی دوباره نوبت توست ...
و من بازهم ...
برای محو تیرگی ها ...
تو را دوباره خواهم خواند ...
4 امتیاز + /
0 امتیاز - 1391/09/26 - 11:49